از جام زهر تا برجام

تبلیغات

نویسندگان

پشتيباني آنلاين

    پشتيباني آنلاين

درباره ما

امکانات جانبی

    آپلود عکس

ورود کاربران

    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری

آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب کل مطالب : 173
    کل نظرات کل نظرات : 0
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا تعداد اعضا : 0

    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز بازدید امروز : 191
    بازدید دیروز بازدید دیروز : 525
    ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 19
    ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 53
    آي پي امروز آي پي امروز : 64
    آي پي ديروز آي پي ديروز : 175
    بازدید هفته بازدید هفته : 1070
    بازدید ماه بازدید ماه : 1528
    بازدید سال بازدید سال : 4011
    بازدید کلی بازدید کلی : 277515

    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی آی پی : 3.144.113.197
    مرورگر مرورگر :
    سیستم عامل سیستم عامل :
    تاریخ امروز امروز :

خبرنامه

    براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین نطرات

از جام زهر تا برجام

زمینه های تغییر مفاد قطعنامه 598 به وسیله سازمان ملل

رد قطعنامه های شورای امنیت توسط جمهوری اسلامی ایران به دلیل یکطرفه بودن اکثر مفاد این قطعنامه ها ناتوانی شورای امنیت سازمان ملل را در حل مشکل جنگ ایران و عراق بیش از پیش به نمایش می گذاشت. این مسأله موجب شد تا شورای امنیت در مواجهه با آخرین موضع ایران در قبال قطعنامه 588 به این نتیجه برسد که تا زمان ملحوظ نمودن برخی نظرات ایران، از صدور هرگونه قطعنامه دیگری خودداری ورزد. این نتیجه در کنار دو مسأله اساسی دیگر باعث شد تا شورای امنیت اقدام به تصویب قطعنامه ای نماید که در آن تاحدودی نظرات ایران، به ویژه در زمینه تعیین متجاوز منعکس شده باشد. این دو مسأله عبارت بودند از:

1 – پیروزی های بزرگ و استراتژیک ایران در جبهه های جنگ به ویژه در دو عملیات والفجر 8 و کربلای 5

2- به توافق رسیدن آمریکا و شوروی در مورد حل چندمنازعه منطقه ای ازجمله جنگ ایران وعراق

با درنظرداشتن مسائل فوق، دبیرکل سازمان ملل نسبت به مؤثرافتادن قطعنامه های 582 و 588 اظهار بدبینی کرد و پس از توضیحات خود با ذکر افزایش حملات به کشتی های تجاری و نفتی در خلیج فارس، از گسترش بیش از حد جنگ و تهدید صلح جهانی اظهار نگرانی کرد. پس از این گزارش دبیرکل طی مشورت های خود با اعضای دائم شورای امنیت، بیانیه ای را به عنوان رئیس شورا در تاریخ یکم دی ماه سال65 منتشر کرد که توسط نماینده آمریکا قرائت گردید. پس از بیانیه مذکور دبیرکل مجدداً از اعضای شورای امنیت درخواست کرد تا مساعی خود را جهت یافتن راه حل اساسی ، برای پایان یافتن جنگ به کار گیرند. شورای امنیت نیز پس از استماع نظرات دبیرکل آمادگی خود را برای یافتن راه حلی جدید برای پایان دادن به جنگ اعلام نمود و از اسفندماه سال 65 (همزمان با موفقیت های ایران در عملیات کربلای 5) گروه کار ویژه ای مرکب از اعضای دائم شورای امنیت (آمریکا، شوروی سابق، چین، فرانسه و انگلیس) به منظور بحث و تبادل نظر پیرامون بررسی راه های پایان جنگ ایران و عراق تشکیل شد. نتیجه کار این گروه که جلسات کار خود را به صورت محرمانه برگزار می کردند تحت عنوان قطعنامه 598 منتشر شد.

برخورد منفی ایران با قطعنامه های صادره از موضع قدرت نظامی

جمهوری اسلامی ایران به دلیل جو حاکم بر شورای امنیت که به شدت متأثر از سیاست های دو ابرقدرت شرق و غرب بود و نیز به دلیل ماهیت قطعنامه های صادره از سوی این شورا، هیچگاه قطعنامه های صادر شده را مورد تأیید قرار نداد و ضمن رد مستدل آنها خواستار برخورد عادلانه شورا با موضوع جنگ شد. مواردی همچون عدم استفاده از لفظ منازعه یا جنگ در قطعنامه ها و یا عدم گنجاندن ماده ای جهت شناسایی آغازگر جنگ و ... از دلایلی بود که ایران جهت رد قطعنامه ها به آنها استناد می نمود. علاوه براین ایران با ادامه عملیات نظامی در جبهه های جنگ مصر بود تا حقوق تضییع شده خود را بدون اتکاء به قدرت های بزرگ به دست آورد. این مسأله در کنار عدم تأثیرپذیری ایران از سیاستهای دو ابرقدرت باعث می شد تا ایران مستقل از جو حاکم بر روابط بین الملل حرکت کند که تحمل این مسأله برای قدرت های بزرگ دشوار بود.

پیروزی های بزرگ ایران در جبهه های جنگ

ادامه تحرکات ایران در جبهه های جنگ، موفقیت در عملیات والفجر 8 و کربلای 5 تصرف منطقه فاو، عملاً ارتباط عراق با خلیج فارس را قطع کرد و ایران را در کنار کشور کویت که یکی از اصلی ترین حامیان اقتصادی عراق در جنگ بود قرار داد. تصرف منطقه شلمچه نیز ایران را به شهر استراتژیک بصره که برای عراق اهمیتی خاص داشت نزدیک نمود و باعث تغییر موازنه جنگ به نفع ایران گردید. امیدواری قدرت های بزرگ و کشورهای منطقه نسبت به مقاومت عراق هم به شدت کاهش یافت در نتیجه در شرایطی که احتمال موفقیت های ایران روبه افزایش و مقاومت عراق روبه کاهش گذارده بود، پایان جنگ بدون طرف پیروز می توانست تأمین کننده حداقل خواسته های دوابرقدرت از پایان جنگ ایران وعراق باشد.

بررسی وضعیت عینی جنگ در سال های پایانی

بررسی تحولات نظامی جنگ، پس از حمله سراسری عراق به ایران در شهریور 1359 و متوقف شدن ماشین جنگی این رژیم در اوائل سال 1360 و همچنین بازپس گیری خرمشهر در 3خرداد سال 1361 نشان از تغییر روند جنگ به سود ایران بود. بعد از فتح فاو و عملیات موفق کربلای 5، تحلیلگران غربی و شرقی از احتمال پیروزی قریب الوقوع ایران در جنگ و سرنگونی رژیم بعث سخن می گفتند؛ اما از بهار سال 1367 تحولات جنگ به نحو غافلگیرانه ای در عرض سه ماه به زیان ایران و به سود عراق تغییر یافت که منجر به تغییر وضعیت نظامی عراق از سوی سران حکومت این کشور شد. روند جنگ در دو سال آخر به گونه ای بود که دشمن در منطقه جنوب با تهدید جدی ای مواجه نبود. این موضوع فرصت لازم را به دست داد تا ارتش عراق استراتژی خود را در جنوب از پدافند به آفند تغییر دهد. از سوی دیگر تشدید فشارهای ایران باعث شد تا سازمان رزم عراق فراخوانی نیروها را از یک نوبت تا قبل از سال 1365 به 30 نوبت دراین سال افزایش دهد و در هردوره نیز صدهزارتن از مشمولان جدید خود را برای اعزام به صحنه نبرد آماده و روانه کند. موضوعی که به گسترش چشمگیر سازمان رزم عراق منجر شد. همزمان با این تحولات و با توجه به این که حمایت های مردمی هسته مرکزی دفاع و قدرت نظامی ایران را تشکیل می داد نوعی گرایش نسبت به این تحلیل پدید آمد که تغییر روحیه مردم ایران می تواند تنهاعامل شکست جمهوری اسلامی باشد. در نتیجه این تحلیل عراق مرحله دیگری از حملات موشکی و جنگ شهرها را با هدف درگیرکردن مستقیم مردم با نتایج خسارت بار جنگ آغاز کرد.

تغییرات در موازنه جنگ

پس از درگیری های ایران با آمریکا در سال 1366 در خلیج فارس و عدم تعرض جدی به استحکامات عراق در همین سال و ایجاد یک فضای تنفسی برای عراق، در حالی که نیروهای نظامی ایران پس از عملیات والفجر 10 به شهرهای خود برگشته و نیروهای سیاسی سرگرم انتخابات مجلس بودند. در ساعت 5 بامداد روز یکشنبه 28 فروردین 1367 ارتش عراق با اجرای آتش توپخانه سنگین و حملات شیمیایی علیه نیروهای ایرانی تهاجم خود را به فاو آغاز کرد. این در حالی بود که از سال 1366 به بعد کل نیروهای ایرانی مستقر در تمامی منطقه جنوب کمتر از صدگردان و نیروهای عراقی مشتمل بر 305 گردان درگیر و 130 گردان احتیاط بودند.

در توضیح دلایل تغییر جغرافیای جنگ از سوی ایران، باید گفت این اقدام ناشی از بن بست جبهه های جنوبی بود. سقوط فاو استراتژی سیاسی سابق ایران مبنی بر متقاعدکردن کشورهای حامی عراق برای دادن امتیاز به جمهوری اسلامی به دلیل برتری قدرت تهاجمی ایران در مقایسه با عراق و همچنین دراختیار داشتن مناطقی از خاک عراق را آسیب پذیر کرد و در معرض تغییر قرارداد.

سقوط شلمچه

عراق پس از حمله به فاو و تصرف این شهر در زمانی کمتر از 48 ساعت، نقل و انتقالات از منطقه فاو را با هدف آمادگی برای عملیات بعدی آغاز نمود و سرانجام 38 روز پس از حمله به فاو در ساعت 8 روز 4 خرداد 1367 به منطقه شلمچه حمله کرد.

در واکنش به شکست شلمچه ایران اقدامات زیر را انجام داد.

1) افزایش فعالیت دیپلماتیک و اعمال فشار برای تغییر دربندهای قطعنامه 598 به سود جمهوری اسلامی ایران

2 ) دعوت از مردم و بسیج آنها برای حضور در جبهه های جنگ

3) اقدام به تغییرات جدید در سطوح عالی فرماندهی نظامی که بارزترین آن انتصاب هاشمی رفسنجانی به عنوان جانشینی فرماندهی کل قوا در 12 خرداد 1367 بود.

سقوط جزایر مجنون

یک ماه پس از سقوط شلمچه دشمن با استفاده گسترده از سلاح های شیمیایی در بامداد 4 تیرماه 1367 به جزایر مجنون حمله کرد و با آغاز تاریکی مناطق مزبور را از تصرف نیروهای ایرانی درآورد و بدین ترتیب موقعیت خود را تثبیت کرد. محسن رضایی حمله به جزایر مجنون را اوج قدرت عراق دانست. یادآوری می شود باز پس گیری تمام مناطق جنوب در مدت 3 ماه موقعیت سیاسی- نظامی عراق را به طور درخور توجهی بهبود بخشید و ایران را در موضع سخت و آسیب پذیری قرار داد.

تداوم تهاجم عراق

پس از سقوط جزایر مجنون و احتمال حمله عراق به جبهه شمالی، نیروهای خودی برای تمرکز توان و خارج کردن ابتکار عمل از دست نیروهای عراق تصمیم گرفتند مناطق تصرف شده در جبهه های شمالی شامل حاج عمران، پنجوین و ماووت را که در سال 1366 و اردیبهشت 67 با عملیات کربلای 10، نصر 4 ، نصر 8 و بیت المقدس 6 آزاد شده بود تخلیه کنند. پس ازواقعه نیروهای دشمن در 21 تیر 1367 و با یک عملیات گسترده و استعداد 11 لشکر منطقه وسیعی در غرب عین خوش، موسیان و جنوب دهلران را به تصرف خود درآوردند.

تصرف دهلران با توجه به زمان کم آن و تصرف مقر فرماندهی نیروی زمینی ارتش بیشتر شبیه به یک فاجعه بود تا شکست نظامی. پیشروی عراق در خاک ایران بازتاب گسترده ای داشت؛ زیرا این برای نخستین بار پس از عقب نشینی سال 1982 میلادی بود که عراق به خاک ایران وارد می شد. مجموع این عوامل پیش زمینه لازم را برای اتخاذ تصمیم نهایی ایران مبنی بر عقب نشینی فراهم آورد.

از سوی دیگر پس از عقب نشینی ایران از برخی مناطق همچون حلبچه در 22 تیر 1367 و ادامه حملات عراق و تشدید فشارهای بین المللی به ایران، جلساتی در داخل کشور با هدف اتخاذ تصمیم نهایی درباره جنگ تشکیل شد و در نشست مشترک سه قوه که اعضای شورای نگهبان نیز در آن حضور داشتند، شرایط نظامی- سیاسی کشور مورد بحث قرار گرفت. امام نیز در روزهای 23 و 24 تیر ماه نشست های مشورتی جداگانه ای انجام دادند، ولی نشست نهایی و اصلی طبق دستور امام با حضور 40 تن از شخصیت های کشوری و لشکری در روز 25 تیر تشکیل شد.

چند روز پس از تشکیل این جلسه هاشمی رفسنجانی اعلام کرد: طی بحث هایی که صورت گرفت مجموعه شرایط، جمهوری اسلامی را به این نتیجه رساند که برای مصلحت انقلاب قطعنامه 598 پذیرفته شود.

بدین ترتیب دو روز پس از پیش روی های عراق در خاک ایران در 27 تیر 1367 جمهوری اسلامی ایران با ارسال نامه ای به خاویر پرز دکوئیار دبیر کل سازمان ملل، رسماً قطعنامه 598 را پذیرفت.

در هر صورت قطعنامه 598 با تدبیر حضرت امام پذیرفته شد. با این تصمیم هر چند مردم و رزمندگان شگفت زده شدند؛ اما امام خمینی به آنها سفارشی کردند: «این روزها ممکن است بسیاری از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بایدها و نبایدها کنند که هرچند این مسأله به خودی خود یک ارزش بسیار زیبا است؛ اما اکنون وقت پرداختن به آن نیست». مردم، مسؤولان و رسانه های گروهی از پرداختن به جزئیات دلایل سیاسی پذیرش قطعنامه خودداری کردند؛ اما به نظر می رسد در حال حاضر، در صورتی که مصلحت کشور اجازه دهد مسؤولان خواهند توانست به طور شفاف شرایط آن روز کشور، فشارهای بین المللی برای در انزوا قرار دادن جمهوری اسلامی و نیز در تنگنا قرار دادن ایران از نظر اقتصادی، سیاسی و نظامی را برای مردم و افکار عمومی تبیین کنند تا از هرگونه قضاوت شتابزده و نارسا اجتناب شود.

صرف نظر از زمان پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی، دلایل مختلف پذیرش آن از جمله دلایل سیاسی بسیار با اهمیت هستند. اگرچه دلایل اقتصادی و نظامی و ملاحظات دیگر نیز در پذیرش قطعنامه مزبور نقش داشتند، اما به نظر می رسد دلایل سیاسی وجه غالب این روند محسوب می شود. هرچند تاکنون مسؤولان رسمی کشور دلایل سیاسی آن را به صورت رسمی و روشن اعلام نکرده اند؛ اما از محتوای اظهارات آنها می توان استنباط کرد که تحولات بین المللی و منطقه ای از جمله دلایل پذیرش این قطعنامه بوده است. از این رو زمان پذیرش قطعنامه 598 در کالبد شکافی دلایل قبول آن می تواند راهگشا باشد.

برجام(گزارشي از فرهنگ نيوز)
 
حال و هوای فضای سیاسی کشور پس از اعلام پایان جمع بندی مذاکرات هسته ای در وین، در حال تغییر است و جریاناتی، بهره برداری سیاسی و مقطعی خود را از این فضا در دستور کار قرار داده اند.
 

برخی از روزنامه های اصلاح طلب، توافق هسته ای را که کماکان منتظر تصویب در شورای عالی امنیت و مجلس است، فرصت مناسبی برای تسویه حساب های رسانه ای با دلواپسان دیده اند و سعی دارند اگر توافقی صورت گرفته، به نام جریان خود بزنند. خط خبری که توسط بیشتر رسانه های زنجیره ای در حال پیگیری است.

نکته جالب آنجاست که در تحلیل های خود هیچ اشاره ای به تلاش ها و دستاوردهای هسته ای در دوران قبل نمی کنند بلکه در صورت اشاره نیز، آن را مخرب و بیهوده ارزیابی می شود. این درحالی است که رهبر معظم انقلاب در پاسخ به نامه حسن روحانی، نکات برجسته ای را گوشزد کرده اند و ضمن تشکر از زحمات دولت در این خصوص، خواسته اند مراقب توطئه ها و بدعهدی دشمن باشند.

"...با این حال لازم است متنی که فراهم آمده با دقت ملاحظه و در مسیر قانونی پیش‌بینی شده قرار گیرد و آنگاه در صورت تصویب، مراقبت از نقض عهدهای محتمل طرف مقابل صورت گرفته و راه آن بسته شود. به خوبی می‌دانید که برخی از شش دولت طرف مقابل به هیچ رو قابل اعتماد نیستند. از ملت عزیز انتظار دارم که همچنان وحدت و متانت خود را حفظ کنند تا بتوان در فضای آرام و خردمندانه به منافع ملی دست یافت." (پاسخ رهبر معظم انقلاب به نامه رئیس جمهور 23/ 4/94)

به نظر می رسد دولت روحانی سعی دارد پیش از بررسی متن جمع بندی مذاکرات توسط منتقدان و متخصصان، آن را به صورت یک جانبه و در فراری رو به جلو راه عدم تصویب آن را در مجلس یا شورای عالی امنیت ببندد. افزایش انتظارات مردمی، جشن های هسته ای که در فضایی صورت گرفته که مفاد جمع بندی همچنان روشن نیست و برجسته کردن موفقیت های پایان مذاکرات در مقابل کاستی های آن، نمونه روشن این سیاست است. شاید بهترین واکنش را به پایان مذاکرات هسته ای، بازار ارز و طلا در کشور نشان داد که به دور از ذوق زدگی و برحسب واقعیات موجود، نوسان چندانی نداشت.

افزایش هزینه مخالفت با توافق هسته ای احتمالی

درست ساعاتی پس از پایان مذاکرات هسته ا ی، حسن روحانی، رئیس جمهور کشور در مقابل دوربین ها ظاهر شد و ضمن دادن گزارشی از روند این پرونده آن را پیروزی بزرگ برای کشور و ملت دانست ولی نکته اصلی در سخنان وی تهدید منتقدان بود. هرچند وی اشاره کرده از نقد مشفقانه استقبال می کند اما این را نیز گوشزد کرد در مقابل کسانی که بخواهند کام مردم را تلخ کنند خواهد ایستاد.

طرف مقابل سخنان روحانی به طور واضحی مشخص است. در چند وقت اخیر، در ادبیات سیاسی کشور واژه "دلواپسان هسته ای" توسط روزنامه های اصلاح طلب جا افتاده است و همه کاستی ها مملکت را به پای این عده می نویسند. دلواپسانی که نقد مذاکرات، روش و شیوه آن را را در دستور کار خود قرار داده اند و با ارزیابی مفاد آن و مقایسه با خطوط قرمز نظام، چارچوب کلی آن را مورد بررسی و نقد قرار می دهند. حال در تعدادِ کمی از این نقدها توهین یا افترا مشاهده شده است، که خود آن نیز توسط هم قطاران مورد نهی قرار می گیرد. هر چند حسن روحانی خود به عنوان رئیس جمهور حدود 80 میلیون جمعیت کشور، به نیکی می داند در صورتی که بخواهد راه نقد و آزادی قلم را ببندد، متهم به ایجاد خفقان رسانه ای خواهد شد، اما مشخص نیست چرا در اولین سخنرانی پس از توافق، برخی از منتقدان هسته ای را تهدید کرده است.

به نظر می رسد از نگاه دولتمردان و رسانه های حامی آن، هیچ نقدی نباید نسبت به مذاکرات  و نتیجه آن صورت گیرد، و دولت آن را خط قرمز خود در شرایط کنونی می داند، اما این امر شدنی نیست. در فضای کنونی سیاسی کشور که چند جناح یا جریان می توانند به صورت آزادانه حضور داشته باشند، صداهای مختلف و متفاوت بیشتر شنیده می شود. سطح تحلیل ها نیز به همان نسبت افزایش می یابد. افزایش برخورد و تناظر گفتمان ها، راه را برای بستن فضای نقد می بندد.

با فروکش کردن هیجانات هسته ای در چند روز آینده به همان نسبت نیز انتقادات شروع و افزایش خواهد یافت و دولت نمی تواند مانعی در این فضا ایجاد کند. حال در این میان کارشناسان خبره و آگاه با بررسی دقیق مفاد سند 159 صفحه ای وین، نقاط قوت و ضعف آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهند داد تا واقعیات اصلی در آن مشخص شود و به دور از ذوق زدگی و جوگرفتن های بی مورد، راه کارها نیز روشن شوند.

در حالی در روز پس از جمع بندی مذاکرات هسته ای در کشور جشن های هسته ای به راه افتاد که تنها دولت و حامیان آن سخنگوی اصلی هسته ای شده اند و آن را با فتح خرمشهر و قطعنامه 598 مقایسه می کنند.

حال بماند چرا در آمریکا کسی به هیچ وجه پیگیر اخبار هسته ای کشورشان نیست و مردمش برای پایان مذاکرات هسته ای  به خیابان ها نمی ریزند. متاسفانه فضای جامعه کشور، همواره مورد سواستفاده سیاسیون قرار گرفته و به بهانه های مختلف خواهان حضور مردم در خیابان ها هستند. یکی از بدترین معضل هایی که دامن گیر کشور شده و  پیر و جوان را سیاسی کرده اند و نتیجه مشخص آن در صورت برآورده نشدن انتظارات، سیاست زدگی و کاهش مشارکت سیاسی در عرصه های انتخاباتی است. در فرهنگ سیاسی کشور جای آگاهی و شعور سیاسی بسیار پایین است و همین امر مورد سواستفاده فصلی برخی از دولت ها قرار می گیرد.

اگر کسی در جشن های هسته ای کشور شرکت می کرد و از برخی از جوانان درباره اینکه چرا در این جشن ها شرکت کرده اند سوالی می پرسد؛ جواب روشنی دریافت نمی کرد. حال بماند که حتی برخی نمی دانستند  1+5 چیست؟ تنها انگیزه این عده خالی کردن هیجان های فروخفته  ای بود که مجالی یافته بودند تا در انظار عمومی نیز آن را به نمایش بگذارند.

فتح خرمشهر، قطعنامه 598 و توافق هسته ای

مقایسه این سه مورد توسط رئیس مجمع تشخیص مصلحت صورت گرفته است. وی که همانند سایر طرفداران تجدید نظر در سیاست خارجی و داخلی از خبر پایان مذاکرات  هسته ای به وجد آمده بود در اولین اظهار نظر خود، خبر جمع بندی مذاکرات، او را به یاد فتح خرمشهر و قطعنامه 598 انداخت. 

قطعنامه ای که امام راحل از آن به عنوان جام زهر یاد کردند و از قبول آن اظهار شرمساری فرمودند:

" در مورد قبول قطعنامه كه حقيقتا مسئله بسيار تلخ و ناگوارى براى همه و خصوصا براى من بود، اين است كه من تا چند روز قبل معتقد به همان شيوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجراى آن مى ديدم، ولى به واسطه حوادث و عواملى كه از ذكر آن فعلا خوددارى مى كنم، و به اميد خداوند در آينده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامى كارشناسان سياسى و نظامى سطح بالاى كشور، كه من به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم، و در مقطع كنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مى دانم. و خدا مى داند كه اگر نبود انگيزه اى كه همه ما و عزت و اعتبار ما بايد در مسير مصلحت اسلام و مسلمين قربانى شود، هرگز راضى به اين عمل نمى بودم و مرگ و شهادت برايم گواراتر بود. اما چاره چيست كه همه بايد به رضايت حق تعالى گردن نهيم...من باز مى گويم كه قبول اين مسئله براى من از زهر كشنده تر است، ولى راضى به رضاى خدايم و براى رضايت او اين جرعه را نوشيدم."

هرچند نباید توافق هسته ای را با جام زهر مقایسه کرد اما عده ای قصد دارند تا این تحلیل را ارائه دهند با توجه به فشارهای اقتصادی به مردم به خاطر تحریم ها و نگرانی از شکاف اجتماعی و ناآرامی های سیاسی، نظام مجبور به پذیرش توافق هسته ای شده یا خواهد شد. که در این زمینه نکات حائز اهمیتی قابل طرح اند.

1- هرچند با خبر پایان مذاکرات 12 ساله هسته ای، موجی از شعف و شادی در میان دولتمردان، برخی از مجلسیون و عده ای از مردم به راه افتاد اما شادی برای چه؟ ایران در پایان مذاکرات هسته ای امتیازی به دست نیاورده است. به صورت واقع بینانه تری، تنها میزان کمی از حقوق هسته ای ایران به رسمیت شناخته شده و همین میزان کم نیز با محدودیت های گسترده ای همراه شده است. اینکه تحریم های ظالمانه به عقیده تمامی مسئولان و کارشناسان، در بخش های اقتصادی، بانکی و مالی تعلیق و آن هم به صورت مشروط خواهد بود، جای شادی ندارد بلکه جای بسی تامل دارد که چرا باید به خاطر اینکه تحریم های ظالمانه و تحمیلی بر کشور به صورت مشروط رفع می شود، جشن گرفت و آیا نباید استکبار جهانی را به خاطر ظلم صورت گرفته مورد شماتت و تنفر قرار داد؟ آنچه که ما از دست داده ایم و آنچه که دشمن به دست آورده، تفاوت ماهیتی و محتوایی از زمین تا آسمان  دارد. ایران به عنوان عضوی از جامعه بین الملل، در چارچوب قوانین بین المللی، کار صنعت هسته ای خود را شروع کرد و آن را در سطحی بومی سازی نیز کرد، حال دشمن با توجه به کینه توزی همیشگی به انقلاب و نظام ایران، این برنامه را برنتابید و آن را تحت فشار و تحریم قرار داد. یعنی کشوری را از حقوق مسلم بین المللی و ملی خود محروم ساخت. از سوی دیگر، تحریم ها،تهدیدها و فشار ها افزایش یافت و ایران نیز در نهایت از حقوق خود کوتاه آمد تا فشار بیشتری را تحمل نکند، حال سوال اینجاست که آیا این کوتاه  آمدن جشن و شادی دارد؟! در حالیکه قبل از انقلاب اسلامی، کلیه امکانات و تاسیسات هسته ای از سوی آمریکا، فرانسه و آلمان در اختیار ایران قرار گرفته بود و هیچ حساسیتی پیرامون فعالیت های هسته ای ایران وجود نداشت. 

2- تعبیر و مقایسه جمع بندی مذاکرات هسته ای با پذیرش قطعنامه 598، جفا به کشور و نظام است. شرایط امروز ایران با شرایط دوران دفاع مقدس بسیار متفاوت است. در آن زمان ایران در ابتدای انقلاب خود با لشکرکشی عظیم صدام حسین مواجه شد و مجبور به دفاع از خود در مقابل دشمن گردید. این جنگ نظامی تمام عیار نه تنها با صدام بلکه با بیشتر کشورهای حامی صدام نیز بود. جنگ، منتهی به خسارت ها مالی و جانی بسیاری برای ایران شده بود. توان تهاجمی ایران نیز کاهش یافته بود و گزارش های نظامی نیز موید این بود. بنابراین هدفی را که ایران در ادامه جنگ در نظر گرفته بود، با توجه با افزایش هزینه ها، محقق شدنی نبود و بنابر مصلحت مجبور به پذیرش قطعنامه شد. از قضاء یکی از مذاکره کنندگان قطعنامه در سازمان ملل، محمدجواد ظریف بود. این درحالی است که ایران 94 با ایران 68 بسیار تفاوت دارد. از لحاظ اقتصادی، علمی، سیاسی و دفاعی، توان کشور چندین برابر شده است. ایران به عنوان تنها کشوری در منطقه شناخته می شود که از نفوذ و تاثیرگذاری فوق العاده ای برخوردار است و در بحران های منطقه دست بالا را دارد. امنیت داخلی ایران خار چشم دشمنان منطقه ای و فرامنطقه ای شده است و از این نمونه ها بسیار می توان برشمرد. در نتیجه ایران توانست با توجه به ظرفیت های فراوانی که دارد، قدرت و توانش را افزایش داده و با پشتوانه قویتری در پشت میز مذاکرات حاضر شود و در صورت شکست مذاکرات، مسیر پیشرفت کشور بسته نمی شد و همانگونه که در سال های اخیر نیز ثابت کرده با وجود تحریم ها و فشارها نیز می توان کشور را اداره و پیشرفت کرد. 

3- دستاوردی که امروز حاصل شده است، هرچند، نمی توان آن را تاریخی خواند یا به آن بالید، محصول 12 سال مذاکره است و نه دو سال. در سال 82 که از قضاء حسن روحانی مسئول پرونده هسته ای بود، خود به نیکی آگاه است که برچیده شدن تمام پیچ و مهره های هسته ای خواسته دشمن بود و نه مطلوب آن. درحالیکه این آرزو در سال 92 به مطلوب و ترجیح دشمن تبدیل شده بود. خوب در اینجا سوال پیش می آید در 10 سال قبل از 92 چه اتفاقی افتاده است که آمریکا و غرب دست از خواست های تحمیلی و متجاوزانه خود کشیدند و راضی به ادامه غنی سازی در سطح کم، ادامه کار تاسیسات هسته ای به روش جدید شدند. به طور روشن مشخص است که سیاست های هسته ای در دولت قبل و تیم هسته ای در شورای عالی امنیت زیر نظر علی لاریجانی و سعید جلیلی، کار را به آنجا رساند. ایران با بی توجهی به خواست های نامعقول غرب و در چارچوب حقوق هسته ای خود، کار غنی سازی را گسترش داد، تاسیاست هسته ای را در سراسر کشور، ایجاد کرد و میزان اورانیوم غنی سازی شده را به هزاران کیلو رساند. تعداد سانتریفیوژهای فعال به 20 هزار رسید. حال کسی که در پشت میز مذاکره از سوی ایران قرار می گیرد نسبت به 12 سال قبل با دست بازتری می تواند چانه زنی کند. آن زمان باید بر روی سانتریفیوژها به میزان تعداد انگشتان دست مذاکره می شد در حالی که اینک، این تعداد به هزاران رسیده بود.

این در حالی است که جریانات اصلاح طلب و حامی دولت پس از جمع بندی مذاکرات که ماحصل تلاش تمامی دستگاه های اجرایی و قانونی کشور در سالیان گذشته نیز بوده است، سعی دارند اولا آن را در انحصار خود قرار دهند و ثانیا به تسویه حساب های جناحی بپردازند. جریانی که انتخابات مجلس 94 را محل آزمون این سیاست قرار داده و با ایجاد فضای دوقطبی تندرو و میانه رو، قصد دارد تا در افکار عمومی کشور این شائبه را ایجاد کند که توافق هسته ای محصول درایت میانه روهای دولت بود که مورد حمایت اصلاح طلبان نیز هستند و در دوران افراطیون کشور در لبه پرتگاه قرار گرفته بود که ناگهان حسن روحانی با حمایت اصلاح طلبان بر سرکار آمد و کشور را نجات داد. از تیترها و تصاویر منتشر شده پس از پایان مذاکرات که ظریف را به سان، مصدق و امیرکبیر جلوه کرده بودند کاملا مشخص بود که این سیاست در حال پیگیری است.

3- تعمیم جمع بندی مذاکرات هسته ای به خطوط قرمز نظام در راستای سیاست های اصلاح طلبان دنبال می شود. در فازهای بعدی این سیاست، پیش از پیگیری رابطه مستقیم با واشنگتن، مذاکره در بحران های منطقه ای با غرب و به ویژه آمریکا، گفتگو در چارچوب مبارزه با تروریسم و گروه هایی که غرب آنها را جزء تروریسم قرار داده به طور مشخص حزب الله لبنان، مذاکره پیرامون حقوق بشر با سازمان های بین المللی و همکاری با آنها در قالبی که غرب تعریف کرده است و در سیاست داخلی، آماده کردن افکار عمومی برایِ زمانِ برقراری روابط با آمریکا، همانگونه که زیباکلام نیز گفته شعار مرگ بر آمریکا دیگر نباید باشد، ایجاد دو قطبی در انتخابات مجلس و مهر زدن توافق هسته ای به نام خود، تلاش برای قبضه مجلس خبرگان رهبری و در نهایت توسعه سیاسی به سبک غربی که خواسته همیشگی اصلاح طلبان بوده است، از جمله منویات این دسته  می باشد. 

در پایان باید یادآور شد باتوجه به اینکه، مفاد جمع بندی مذاکرات تا زمان اجرایی شدن ماه ها فاصله دارد و در این فاصله امکان بدعهدی و تفسیرهای متفاوت و به مطلوب از آن توسط آمریکا و غرب بسیار است، کار کارشناسی دقیق و تفسیر دقیق و مبسوط آن توسط کارشناسان برای افکار عمومی کشور، بسیار لازم و ضروری است. اجرای مفاد توافقنامه نیز جنبه دیگری است که باید با ایجاد مکانیسم های قوی، در زمان اجرا، مانع از تاخیر یا بهانه تراشی های جدید شود. 

همچنین از شتاب زدگی در ایجاد انتظارات خارج از توانایی دولت باید اجتناب شود. همانگونه که کارشناسان اقتصادی به آن اذعان دارند، رفع تحریم ها، معجزه ه ای به دنبال ندارد و تنها مسکنی بر درد اقتصاد بیمار کشور است که اسیر مدیریت دولتی حال و روز خوشی ندارد. از این رو مدیریت صحیح اقتصاد برای حضور در بازارهای جهانی و تقویت بخش خصوصی و تولیدی، اولویت اول حوزه اقتصاد است و دیگر مدیران دولتی بهانه ای به نام تحریم ها را نمی توانند بزک کنند و بی کفایتی خود را پای آن بنویسند. 

اما آنچه در این میان بسیار خسارت بار و هزینه آور است، تلاش عده ای و جریاناتی برای تحقیر و تسویه حساب جریان مقابل است. تسویه حساب با کسانی که در سال های اخیر در مجلس و دولت و نهادهای دیگر حضور داشته و یا دارند و نام دلواپس یا تندرو و افراطی را بر آنها نهاده اند. این اقدامات پس از توافق هسته ای شتاب بیشتری گرفته که از یکسو قصد دارند با آب توافق خود را تطهیر کنند و از سوی دیگر، با چوب توافق بر سر مخالفان و منتقدان خود بکوبند. ایجاد فضای دوقطبی مخرب افراطیون - اعتدالیون و حرکت در سایه چنین دوقطبی به سوی مراکز قدرت در دولت و مجلس، برنامه کاری است که در افکار عمومی دنبال می شود. 



تاریخ ارسال پست: ساعت:
برچسب ها : ,
می پسندم نمی پسندم

مطالب مرتبط

بخش نظرات این مطلب


برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: